جدول جو
جدول جو

معنی سلطان محمد - جستجوی لغت در جدول جو

سلطان محمد
(سُ مُ حَمْ مَ)
نقاش و مذهب ایرانی در قرن ده هجری. وی معاصر با اواخر دورۀ سلطان حسین بایقرا و عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب اول و استاد نقاشی پادشاه اخیر بود وی مردی متکبر و دارای تخیلی عجیب بود. گویند برای امیر علیشیر ساعتی بزرگ بساخت که در هر ساعت هیکلی از بالای آن بیرون می آمدو با چوبی که در دست داشت بتعداد ساعات گذشته ضرباتی بنقارۀ بالای ساعت مینواخت. (فرهنگ فارسی معین)
نام شش تن از پادشاهان آل عثمان است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ مَ)
ملقب به یمین الدوله و بزرگترین پادشاه سلسلۀ غزنویان است و اول پادشاهی است که لقب سلطان گرفت و در زمان عبدالملک بن نوح سامانی، محمود بر خراسان استیلا یافته آن بلاد را از ید سامانیان خارج ساخت. سپس قهستان بدست او افتاد و در 393 سیستان را گرفت. یمین الدوله به کرات لشکر به هندوستان کشید و با هندوهاجهاد نمود و همچنین ایلک خان ترک را که قصد خراسان داشت بکلی منهزم نمود و بر ماوراءالنهر مسلط گردید. سپس بلاد غور را در سنۀ 401 فتح کرده احکام اسلام را در آن حدود مجرا ساخت. در سال 407 دیار خوارزم را جزءمتصرفات خود نمود و در 416 قصد سومنات کرد و پس از فتح آن حدود و به دست آوردن غنایم زیاد بت معروف سومنات را هم بشکست و یک قسمت به غزنه آورده در عتبه مسجد قرارداد در 420 ری را از مجدالدوله دیلمی گرفت.
فلک المعالی منوچهر در تمام گرگان و مازندران خطبه بنام محمود خواند پسر محمود موسوم به مسعود زنجان و ابهر را فتح کرد. ابن کاکویه علاءالدوله در اصفهان اظهار اطاعت نمود. از وقایع مهم این دوره متفرق شدن ترکان ’غز’ در اطراف بلاد ایران است. سلطان محمود در 421 ه. ق. وفات کرد. این سلطان مردی عاقل، متدین، خبیر بود و ارباب علم و معرفت را در دربار خویش گرد کرد. (از تاریخ رازی ص 185- 186). رجوع به غزنویان و محمود شود
لغت نامه دهخدا
(سُ اَ مَ)
دهی است از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی. دارای 850 تن سکنه و آب آن از رود زولا است. محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی جاجیم بافی است. راه مالرو و دبستان 5 کلاسۀ نوبنیاد دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سُ مُ حَمْ مَ دِ)
شاعر و خوشنویس قرن ده هجری. وی پسر و شاگرد سلطان علی مشهدی است و نسخۀ زیبای نظامی مورخ 931 ه. ق. که در موزۀ متروپولیتن نیویورک است از آثار اوست. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ سُ مُ حَمْ مَ هَِ)
امام زاده ای است بین ساری و بابل (بارفروش) و نزدیک به بابل. سلطان محمدطاهر فرزند امام موسی کاظم (ع) بوده است. صورت کتیبۀ او را رابینو در سفرنامۀ خود آورده است. رجوع به ترجمه سفرنامۀ مذکور ص 76، 212 و 233 شود
لغت نامه دهخدا
(سُ مُ حَمْ مَ)
مولانا... از شارخت است، و در شهر هرات نشو و نما یافت، و خوش صحبت وخوش محاوره جوانیست، صحبتش موجب بسط و تکلمش باعث نشاط است. خط را نیز خوب مینویسد. این مطلع از اوست:
به دندان عقدۀ زلف ترا خواهم که بگشایم
ازین سودا شدم دیوانه و زنجیر میخایم.
(مجالس النفایس ص 99)
لغت نامه دهخدا